دفتر مستندسازی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس. بدون دلیل و مدرک حرفی را قبول نمی کرد. بدون دلیل و مدرک حرفی را قبول نمی کرد. خاطره مجید نطیمی از شهید ابوالفضل عباسی. همه قدری دیر آمدند! همه قدری دیر آمدند! آقا مجید اول شروع کرد. از شهید عباسی گفت و صلابتش و از کتک هایی که از او خورده است. حاج اکبر اما می گفت ابوالفضل .

ضمن خسته نباشید به خوانندگان گرامی . پیشنهادات و انتقادات خود را در بخش نظرات نوشته و ما را در پربارتر نمودن این وبلاگ یاری نمایید. ندانسته نبندم و درهایی که به رویم میبندی به اصرار باز نکنم.

زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است. نگارش در تاريخ جمعه ۲۳ مرداد۱۳۹۴ توسط محمد. دلیل نمیشه هر بار من به وبلاگ سر میزنم مطلب هم بزارم. برای دلتنگ شدن بهانه لازم نیست! نگارش در تاريخ چهارشنبه ۲۱ مرداد۱۳۹۴ توسط محمد. نگارش در تاريخ دوشنبه ۱۹ مرداد۱۳۹۴ توسط محمد. نگارش در تاريخ جمعه ۱۶ مرداد۱۳۹۴ توسط محمد. دارم به پایان میرسم از این خود آزاری. می رفتی و من خیره بودم رو به یک تردید.

من پی رد نگاه شهدا می گردم. هنگامی که آخرین زلزله زمین را می لرزاند در آن هنگام زمین همه ی اخبارش را روایت می کند. از همه شنیدنی تر روایت یاران خمینی است.

بسم رب الشهدا و الصدیقین. پیشنهاد می کنم ادامه مطلب رو از دست ندید.